مختصری بدانیم از زندگانی مولانا:

هشتم مهرماه، روز بزرگداشت شاعر نامی و بلند آوازه ایرانی مولاناست که این نام شهرت جهانی داشته و بر همگان آشناست. در این میان شاید کمتر کسی را بتوان پیدا کرد که با گفتن نام شاعر سرشناس پارسی‌گوی، محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی که نام کامل مولاناست او را بشناسد، چرا که بیشتر افراد با القابش که از او صحبت می‌شود از قبیل "مولانا خداوندگار"، "خداوندگار" و "جلال‌الدین" بعضی از نخستین لقب‌هایش هستند که گفته می‌شود در زمان حیاتش بیشتر متداول بوده او را می‌شناسند. القابی مثل "ملای رومی"، "مولوی رومی" و "مولوی" هم به نظر می‌رسند از حدود قرن نهم به تدریج برای اسم بردن از "مولانا" رایج شده‌اند.

مولانا در مجموع شامل هفتاد هزار بیت می‌شود که بخش زیادی از آن به زبان فارسی سروده شده است و در میان این اشعار تنها یک درصد از آن به زبان‌های ترکی، عربی و یونانی سروده شدند که آنها نیز جز اشعار مُلَمَّع یا تلمیع هستند، بدین معنی که در سرودن یک شعر مولانا به بیش از یک زبان آن را به شرح کشیده است. حالا همه کسانی که مولانا را می‌شناسند هر ساله به مناسبت روز بزرگداشت مولوی در 8 مهرماه مراسمی را که در شهر قونیه برگزار می‌شود را شرکت می‌کنندتا نام وی را جاودان تر از همیشه سازند. در این راستا می‌توان گفت هرچند مولانا شاعری ایرانی اما متعلق به همه مردم جهان است که بیشتر اشعارش را به زبان پارسی سروده است و ما نیاز است که از اشعار و سروده های این گنجینه عظیم ایرانی را حفظ کنیم و به فرزندان و آیندگان خود بیاموزیم تا در حفظ و نشر آثار مولانا دخیل باشند و با جان و دل برای فرهنگ ایرانی بکوشند و آن را حفظ نمایند. مشهور ترین مولانا، مثنوی معنوی است که در 6 دفتر با مجموعه ای 26 هزار بیتی و 424 داستان پی در پی که به شیوه تمثیل و حکایت‌های آموزنده اخلاقی سروده شده است به چشم می‌خورد .

زندگی مولانا جلال الدین محمد بلخی مصادف با قرون ششم و هفتم خورشیدی بود و ایشان‌ در یکی از روزهای پاییزی، روز یکشنبه هشتم مهرماه سال ۵۸۶ شمسی در شهر بلخ متولد شد. در آن زمان شهر بلخ که در حال حاضر جزئی از خاک کشور افغانستان محسوب می‌شود بخشی از امپراتوری ایران بود. بهاءالدین ولد معروف به سلطان‌العلما واعظ، عارف و از مشایخ تصوف را که بیشتر مردم او را به عنوان پدر رومی می‌شناسند نیز در این دوره می‌زیست. او که به علت اختلافش با سلطان محمد خوارزمشاه، دیار خود را ترک کرد و بعد از سفرهای طولانی خود راهی شهر قونیه در کشور ترکیه فعلی شد تا در آنجا باقی عمر خود را سپری نماید. در آن زمانی که بهاالدین به قونیه رفت، این شهر تحت حکومت سلطان علاءالدین کیقباد اول بود که بعد از گذر مدت زمان کوتاهی این شهر  به محلی مناسب برای فعالیت صوفیان تبدیل شد و بهاءالدین در آنجا نیز شاگردان بسیاری پیدا کرد که شیفته آداب و رسوم صوفیه شدند. پس از مرگ بهاالدین مولانا ، مولوی که از آموزه‌های برهان‌الدین استفاده می کرد جانشین مسند تدریس پدرش شد تا اینکه ملاقات معروف و پر رمز و رازش با شمس تبریزی اتفاقی عجیب را در زندگی وی ایجاد کرد و همین عامل، آغازی شد برای تحولات اساسی طوری که وی بعد از این آشنایی، مولانایی شد که اکنون جهانیان شیفته آثار او شده‌اند. طلوع زندگی عالم فریخته ایرانی در نهایت پس از تحمل تبی سوزان در سن 63 سالگی به غروب پیوست و در روز یکشنبه 27 آذرماه سال ۶۵۲ خورشیدی مولانا در شهر قونیه چشم از جهان فروبست.