نشست حافظخوانی و بررسی تأثیر ترجمان الاسرار بر ادبیات شرق و غرب برگزار شد - ffll- دانشکده زبانها و ادبیات خارجی
نشست حافظخوانی و بررسی تأثیر ترجمان الاسرار بر ادبیات شرق و غرب به همت انجمنهای علمی دانشکده زبانها و ادبیات خارجی روز سهشنبه۱۲ دی ۱۴۰۲، در تالار خلیج فارس دانشکده زبانها و ادبیات خارجی برگزار شد.
ضمن تشکر از آقای محمد الیاس انصاری پور، دانشجوی مترجمی زبان آلمانی دانشکده زبانها و ادبیات خارجی، در ادامه گزارش تفصیلی این برنامه را به قلم ایشان میخوانیم.
خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی، شاعرِ غزلسرای پارسی گو را میتوان از مشهور ترین و تاثیرگذارترین شاعران تاریخ ادبیات فارسی دانست. شعر و شهرت حافظ، در زمان حیات خود شاعر سرتاسر پهنهی ایران فرهنگی را درنوردیده بود و به گفتهی محمد گل اندام جامع دیوان او، "به اقصای ترکستان و هندوستان رسیده" و "به اطراف و اکناف و عراقین و آذربایجان کشیده" و "سماع صوفیان بی غزل شور انگیز او گرم نشدی و مجلس می پرستان بی نُقْل سخن ذوقآمیز او رونق نیافتی".
بعدها بر اثر فعالیتهای مستشرقین غربی، آوازهی غزلسرایی خواجه به غرب هم رسید و زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسه و روسی، مهمترین زبانهایی هستند که اشعار حافظ به آنها برگردانده شد.
در روز سه شنبه ۱۲ دی ۱۴۰۲، اندکی پس از سنت شیرین و دیرینهی شب یلدا که با حافظ و اشعار حافظ گره خورده؛ انجمنهای علمی دانشکده زبانها و ادبیات خارجی دانشگاه تهران با همراهی جمع عظیمی از علاقهمندان، برنامهای به منظور گرامی داشت این شاعر گرانقدر برگزار کردند. علاقهمندان از هر رشته گزیده ابیاتی از اشعار سحرانگیز خواجه حافظ شیرازی را قرائت کرده و سپس بهترین و کاملترین ترجمهی موجود به زبانهای دیگر را برای حضار شرح دادند.
گروه زبان و ادبیات انگلیسی نیز مفتخر بود که با انتخاب قطعهای از غزل ۱۳۳ از حافظ شیرازی و ترجمهی آن به زبان انگلیسی در خدمت علاقهمندان باشد.
"ای کبک خوش خرام کجا میروی بایست | غره مشو که گربه زاهد نماز کرد | حافظ مکن ملامت رندان که در ازل | ما را خدا ز زهد ریا بینیاز کرد
Where to now, O proud partridge, halt and pause
Your delusions, prayers of the pious cat, never ever identifies.
Hafiz, mad Dervishes upon the path, don't criticize
Freedom from false piety for eternity is our prize.
به طور خلاصه اولین ترجمه تعدادی از اشعار حافظ به زبان انگلیسی توسط ویلیام جونز در سال ۱۷۷۱ و اولین ترجمه کامل اشعار ایشان به دست هنری ویلبرفورس کلارک در سال ۱۸۹۱ انجام شده است.
سارا رنجبریان، دانشجوی رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران
از آنجایی که خواجه شمسالدین حافظ شیرازی در دورهی ایلخانان چشم به جهان گشوده و با توجه به آنکه حکومت ایلخانان در آن زمان تحت فرمان حکومت مرکزی در چین (سلسلهی یوان) بوده است، تبادلات فرهنگی، هنری، اقتصادی و سایر تبادلات بین ایران و چین در دوران اوج خود بوده، بنابراین میتوان گفت احتمالاً مردم چین از زمان سلسلهی یوان با لسانالغیب آشنا شده بودند، که این نمایانگر پیوند دیرینهی میان دو سرزمین پهناور ایران و چین ست؛ اما با این حال اولین ترجمه از غزلیات حافظ در سال ۱۳۶۰ شمسی توسط شینگ بینگشون، دبیر سفارت چین در ایران منتشر شد. شینگ بینگشون در سال ۲۰۰۱ غزلیات حافظ را به طور کامل ترجمه و منتشر کرد. با اینکه ترجمهی اشعار حافظ به چینی، خدمتی عظیم به زبان پارسی است اما ترجمهی شینگ بینگشون ترجمهای کلمهبهکلمه است و گاهاً برای حفظ ریتم شعر از کلماتی استفاده شده که مفهوم شعر و آرایههای ادبی استفاده شده در شعر حافظ را به درستی منتقل نمیکند و در آخر ما را با این حقیقت روبرو میسازد که بهترین ترجمه از اشعار عرفانی فارسی، به خصوص اشعار نقض خواجه حافظ شیرازی، فقط به دست ایرانیان پارسی زبان که با ذوق و قریحهی حافظ از کودکی آشنا بودهاند و حال زبان چینی را نیز فرا گرفتهاند، محقق میشود. امید است دوستان بیشتری با قدم گذاشتن در این مسیر بتوانند اشعار بیهمتای لسانالغیب را در بهترین شکل به گوش جهانیان برسانند.
ساقی رجایی، دانشجوی رشتهی زبان و ادبیات چینی دانشگاه تهران
شاعران و اهل قلم آلمانی زبان در دورهی رمانتیک تمایل منحصر به فردی به ادبیات شرق پیدا کردند که پیشتر غیرقابل پیشبینی مینمود. این تمایل محدود به یک علت واحد نبوده و میتوان آن را نتیجهی وضعیت اقتصادی و سیاسی حاکم جامعهی آن زمان در اروپا، گرایش خاص اهل هنر به نمایش و بازتاب احساسات و خط فکری اندیشمندان آلمانی زبان دانست. اولین ترجمهی جامع دیوان حافظ توسط دیپلمات و شرقشناس زبده اتریشی هامر-پورگشتال (Joseph von Hammer-Purgstall) انجام شد، که نتیجهی آن روشن شدن حس علاقه و اشتیاق گوته (Johann Wolfgang von Goethe) به زبان فارسی و احترام خاص وی به لسانالغیب و در ادامهی آن ترجمهای دیگر، هرچند محدودتر اما بسیار نزدیک به وزن غزل فارسی توسط شاعر آلمانی روکرت (Friedrich Rückert) شد.
گوته در دیوان غربی-شرقی (West-Östlicher Diwan)، که حاصل تأثیر حافظ بر اوست، قسمت دوم دیوان خود را که «حافظ نامه» نامیده است، اینگونه آغاز میکند:
باشد که کلمه عروس نامیده شود،
دامادْ روح؛
این عروسی را شناخته باشد؛
هر آنکه حافظ را بستاید.
محمد الیاس انصاری پور، دانشجوی مترجمی زبان آلمانی
حافظ، بیش از هر چیز با دیوان غربی-شرقی گوته به جامعه ادبی روسیه شناسانده شد. پس از آن ترجمههایی از اشعار او در مجلات مختلف به چاپ رسیدند که برخی مستقیمأ از زبان فارسی به روسی و برخی از زبانهای اروپایی به روسی ترجمه شده بودند.
آزاداندیشی، نغزگویی، صوفی گری و سخنان فیلسوفانه و عارفانه ی حافظ سبب شد که این شاعر سرزمین فارس، تا به امروز در قلمرو شاعران روس به جلوهگری خود ادامه دهد و موجب غنای شعر و ادب روسی شود.
ادیبان و روشنفکران روس که ابتدا از طریق ترجمههای آلمانی با غزلیات حافظ آشنا شده بودند، نخستین بار توانستند با ترجمهی اشعار او به روسی توسط اوسیپ ایوانوویچ سینکوفسکی (۱۸۵۸-۱۸۰۰) نویسنده، شرق شناس و استاد دانشگاه پیتربورگ به زبان روسی آشنا شوند.
براگینسکی، ایران شناس معروف روسی درباره ی غزلیات خواجهی شیراز گفته است: "غزلیات حافظ دربرگیرنده ی اندیشههای فلسفی است…هر شاعر بزرگی ابتدا در کشور خود به کمال میرسد و پس از اینکه احترام مردم خود را به دست آورد، وارد ادبیات جهان میشود و در آن به جاودانگی میرسد و ترانه سرای بشر میگردد. همه ی اینها در خصوص حافظ صادق است. پس از آشنایی گوته با حافظ، بیش از دو سده است که حافظ را دیگر نباید فقط شاعر ایرانی، بلکه باید جهانی به حساب آورد."(به نقل از کتاب حافظ و شاعران روس تالیف دکتر مرضیه یحییپور و دکتر جاناله کریمی مطهر)
شکیبا عابدینی، دانشجوی رشتهی زبان و ادبیات روسی دانشگاه تهران
ارتباط کم بین دو کشور هنردوست ژاپن و ایران، متأسفانه باعث شده است که ادبیات منحصر به فرد ژاپن با ادبیات پربار ایران نقاط تلاقی انگشت شماری داشته باشد؛ در نتیجه مردم ژاپن چه در گذشته و چه در حال شناخت روشنی از ادبیات کشور ما و همچنین جادوی شعرسرایی حافظ شیرازی نداشته و ندارند. ما دانشجویان زبان و ادبیات ژاپنی دانشگاه تهران با شرکت در این برنامه قصد بر تحکیم رابطهی ادبیات ژاپن با ادبیات ایران و ایجاد پیوندی هرچند باریک میان علاقهمندان به زبان شعر سلطاناشعرا، حافظ شیرازی و علاقهمندان به زبان و ادبیات ژاپنی داشتهایم.
فاطمه دانیالی، دانشجوی رشتهی زبان و ادبیات ژاپنی دانشگاه تهران
متأسفانه علیرغم آشنایی مردم ایتالیا با ادبیات شرق به لطف جهانگردانشان، در ادبیات ایتالیا هیچ مدرک موثقی وجود ندارد که خواجه حافظ شیرازی تأثیر خاصی بر نویسندگان بزرگ ایتالیایی داشته باشد.
اما به هر صورت اولین مترجم ایتالیایی غزلیات حافظ، یک شرقشناس ایتالیایی به نام ماریو باوزانی؛ تعدادی از غزلیات حافظ را در سال ۱۹۶۶ میلادی از فارسی به ایتالیایی ترجمه کرد و باعث شد برای اولین بار مخاطبان ایتالیایی زبان با محتویات غزلیات حافظ آشنا شوند و از آشنایی با چنین شاهکار ادبیای بینصیب نمانند.
ابوالفضل عباسی، دانشجوی رشتهی زبان و ادبیات ایتالیایی دانشگاه تهران
اگرچه فرانسویان تا پیش از کار دوفوشه کور در ترجمه کامل اشعار حافظ توفیق چندانی نیافتند، اما بسیاری از شاعران فرانسوی که در برابر لطافت اثیری شعر حافظ و خیالانگیزی تصویرها و توصیفات او حساس بودند، بسیار زود به اقتباس از او پرداختند؛ ولی چون در زبان خود بیش از چند غزل پراکنده از دیوان حافظ در دسترس نداشتند، به ترجمه غزلیات در زبانهای انگلیسی و آلمانی که آمادگی آنها برای پذیرفتن مفاهیم شعر حافظ از زبان فرانسه بیشتر است، روی آوردند.
از بزرگان ادب فرانسه که از همان آغاز جوانی با شعر حافظ آشنا شده بود، ویکتور هوگو، رهبر رمانتیکهای فرانسه بود. هوگو در ۱۸۲۲ یکی از اشعار حافظ را (حال دل با تو گفتنم هوس است سخن دل شنفتنم هوس است) در صدر قصائد و غزلیات خود (Odes et Ballades) درج کرد و در آن حافظ را «شاعر دل ها» نامید. لازم به ذکر است که هوگو از طریق دیوان گوته به شعر حافظ راه برد و از آن متأثر شد؛ چه، اینکه ده سال پس از انتشار دیوان گوته، هوگو نیز «شرقیات» (Les Orientales) را به چاپ رساند. هوگو که به خاطر علاقه فراوان به حافظ آرزو میکرد در شیراز چشم به جهان میگشود، در سرایش داستانهای شرقیات از حافظ و دیوان او تأثیر بسیار زیادی گرفت. یکی از این نمونههای تأثیر، غزل معروف حافظ بود که در آن خواجه شیراز دو شهر سمرقند و بخارا را به «خال هندوی» یار میبخشد:
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
در پایان، همچنان که با مطالعهی آثار تطبیقی در ادبیات به اهمیت و پویایی و دلپذیری زبان کهن پارسی پی برده و با قدرت آن بیشترمی شویم، بسیار حیاتیست که به عنوان علاقه مند و در درجات حساستر، زبان شناس و یا محقق در این حیطه، در حفظ ظرافتها و استواریهای زبان خود درخلال عبور از ادبیات جهان کوشا بوده و با شناخت بیشتر آن، نه تنها مانع از آسیب دیدن و در معرض خطر قرار گرفتن آن شویم، بلکه به عنوان سوغاتی زیبا و بی نظیر از ادبیات و فرهنگی به عظمت تاریخ حیات بشر و به ظرافت بیت به بیت از موسیقی منحصر به فرد نوشته بر لوح این زبان با جوهر کلمات پارسی، دلپذیری آن را در سراسر جهان به ارمغان آورد.
شقایق دوست محمدی، دانشجوی رشتهی زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه تهران